تو کیستی...؟
تو کیستی...؟
غریبه ای آشنا...؟
اوج باور...؟
صدایت برایم آشناست
نفس هایت ، صدای تپش هایت...
برایم آشناست
در این سرای تاریک...
فروغت را درک می کنم
باور می کنم
تو کیستی...؟
بال پرواز...؟
آرامشی آتشین...؟
صدایت را می شنوم
صدای سایش بال هایت را...
برای اوج در بی کران عشق...
می شنوم
در این کوی بی کسی...
در این راه بی انتها...
با من همراه شو...
تا ترانه ام را برایت زمزمه کنم
گوش بسپار...
" دوستت دارم...! "
سعید عطایی
قریب چند سال سر کلاس زندگی با هم آموختیم و با هم نوشتیم الفبای چگونه بودن را لحظه های شادی و غم را با هم قسمت کردیم و قلبهایمان را در جهان دیگر با هم پیوند دادیم و با زنجیرهای نامرئی که نام حلقه های آن محبت صفا صمیمیت وفا و عشــــــق است اکنون تاخت نا جوانمردانه ی جدایی و پنجه سائیدنش چه آزار دهنده و دل آزار است امّا چه می توانم کنم؟ رسم دیرین زندگی همین است و بس .دیروز او رفت امروز تو رفتی و فردا من می آیم.
این مرگ عجب واژه ی غریبی است که ما را از هم جدا می سازد امروز فردای دیروز است و من هنوز اینجا مانده ام بی توتنها با عکس تو توی قاب کوچک خاطره دلم بس دلتنگ چشمان سیاه توست ای فـردا کی می آیـــــــــی؟؟؟؟؟؟؟
با تشکر از دوست خوبم آرام جان...
بی تو از عشق گفتن برایم بس دشوار است ...
بی تو ...بی تو....
از عشق گفتن مثه این است بگویی روز ست و خورشید
نیست مثل این است بگویی شب است و ماه نیست ....حال که تو دیگر نیستی خود بگو....
چگونه باور می کنند این مردمان ظاهر بین که عشق هست و یار نیست؟!!!
دل هست و دلدار نیست
آن لحظه ها که مات .....
در انزوای خویش ....
در میان جمع.....
خاموش ....
می نشینم.....موسیقی نگاه تو را گوش می کنم .....
گاهی.....میان مردم.....
در.... ازدحام شهر .......
غیر از تو ......هر چه هست ......
فراموش می کنم
بهش بگو دلم تنهای تنهاست...
از عشقت توی قلب من یه غوغاست....
می افتم یاد اون چشمای زیبا ولی افسوس باز می بینم یه رویاست......
بهش بگو دلم شده دیوونه پرستو پر زده از بام خونه......
غم دوری گرفته تار و پودم....
بهش بگو...دلم می خواد بمونه .....
نمی تونم تو این خونه بمونم ...
کنارم جای خالیشو ببینم ..نمی تونم از فکرش رها شم ...
برای اون مثه قربیه باشم.....
اگر خندید و پرسید در چه حالم بهش بگو چقدر شکسته بالم...
بهش بگو می دونم یاد من نیست ....
ولی یه لحظه نیست دور از خیالم ....
بهش بگو می دونم سادگی بود به سهم من فقط دلدادگی بود چه آسون رفتم از یادش ولی باز .....
بهش بگو که عشقش زندگی بود.....
بتورم کن باورم کن عاشقم عاشق ترم کن
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
باز من ماندم و یک مشت هوس
باز من ماندم و یک مشت امید
یاد آن پرتو سوزنده عشق
که ز چشمت به دل من تابید
باز در خلوت من دست خیال
صورت شاد ترا نقش نمود
بر لبانت هوس مستی ریخت
در نگاهت عطش توفان بود
یاد آنشب که ترا دیدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من دید در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانه عشق
یاد آن بوسه که هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
یاد آن خنده بیرنگ و خموش
که سراپای وجودم را سوخت
رفتی و در دل من ماند بجای
عشقی آلوده به نومیدی و درد
نگهی گمشده در پرده اشک
حسرتی یخ زده در خنده سرد
آه اگر باز بسویم آئی
دیگر از کف ندهم آسانت
ترسم این شعله سوزنده عشق
آخر آتش فکند برجانت
رفتم که نباشم سر راهت؛رفتم،رفتم...
تو را نظاره میکنم به ماهتاب آسمان
به کوهها به دشتها به رودها به کوچه ها
تو نیستی کنار من ولی نگاه و یاد تو
که با منست و با منت چه گفتگو که مانده است
تو ای ترانه ساز من گمان مکن که رفتنت
تو را برد ز یاد من
که جاودان جاودانه ای تو در خیال من
ما اگر عاشق و رسوای دل شیدائیم
ما اگر ماه و نسیم شب بی فردائیم
ما اگر عاشق و دلبسته این پروازیم
ما اگر زنده نفس با تن این شبهائیم
ما اگر خون شقایق به دل خود داریم
ما اگر شیوه رندان بلا کش داریم
ما اگر خاطره ی خوش داریم
پس چرا تنهائیم.........؟
ما اگر عاشق و دلباخته ایم
ما اگر انسانیم، اگر از بوی محبت اثری یافته ایم
پس چرا بیماریم........؟
ما اگر هر روز به سوی دل هم در راهیم
ما اگر حال و هوای شب یلدا داریم
ما اگر بنده حافظ، ما اگر خاک ره سعدی و پروین
ما اگر عاشق مولانائیم
پس چرا نالانیم........؟
ما اگر لیلی و مجنون همین امروزیم
ما اگر دلبر خونین جگر این راهیم
پس چرا تنهائیم.........؟
ما چنینیم که باید باشیم ؟؟؟
(به یاد داشته باشید که امروز طلوع دیگری ندارد)
بگذارید که لبخند در قلبتان بارور شود و سپس از دریچه ی چشم هایتان به دنیا بتابد
چه رنگی رو دوست داری؟؟قرمز نارنجی یا .....آیا می دونی که رنگی که دوست داری می تونه معرف خوصیصیات اخلاقیت باشه؟!!
قرمز اگه شما رنگ قرمز رو دوست دارین شما اغلب آدمی برونگرا پر انرژی و زنده دل هستین.شما ذهن با طراوتی داریدو دوست دارین آدم آزادی باشین.
شماورزش وهر چیز هیجان انگیز را که باعث رسیدن به شانس میشود را دوست دارید
نارنجی شمادوست دارید سخت کار کنید شما ماجراجو هستید ایده های بی همتایی دارین عزم قوی شما به انجام مسئولیتهاتون کمک می کند شما دوست دارین غذاهای جدید را تجربه کنین
زرد شما برون گرا هستین دوست دارین به دیگران کمک کنین بخشنده هستین و رک هستین ادم معنوی وعلاقتون به زرد نشان دهنده ئ تصور واضح و رویاهای مهمتون
سبز پررنگ شما اغلب از زندگی ساده لذت میبرین خانه و خانواده برای شما مهم می باشد شما صلح جو هستین شغل معمولی را دوست دارین شما مایلید کارهاراسازماندهی کنین
سبز روشن شما تمیزو حرف شنو باهوش در هرمساله ای که با احساس شما هماهنگ باشد شما مهربان بخشنده و با وفا هستین همسایه خوب و عضو خوب یک تیم هم میتوانید باشین
آبی آسمانی تغییرناپذیر از خصوصیات شماست حرف شنوی ندارید ترجیح میدهید راه خودتون را بروید شما گستاخ نیستین اما در سغن رانی قوی هستین اغلب شاد و بامزه حساس علاقه مند به مسافرت هستین
بنفش اغلب تنها و اخمو هستین بنفش اغلب رنگ مورد علاقه ی صاحبان موفقیت بوده است
سفیــــد شخصیت مستقل شما انسان تند زاتی هستینشما در انتخاب لباس عالی هستین!!شما خریدهاتون رو با دقت انجام میدین و در بیزینس عالی هستین شما خونتون رو دوست دارین ولی دوست دارین ایراد بگیرین از تمیزیه خونه
<<اینمطالب برگزیده ای از مجله یvivaبود که براتون نوشتم اگه ترجمش روان نبود به بزرگیه خودتون منو ببخشین>>
با تشکر از دوست خودم آرام جان....که اجازه دادند از مطالبشان استفاده کنم
Aram_Silnet.Mihanblog.Com